انگار تا همیشه باید
در پی چشمهای تو ستاره های جاده را سوا کنم
و چه طولانی است
این شبهای بی ستاره جاده...
خداوندا تو میدانی ...منم ، دلتنگ دلتنگم
منم ، یک شعر بیرنگم
منم ، دل رفته از چنگم
منم ، یک دل که از سنگم
منم ، آواز طولانی
منم ، شبهای بارانی
منم ، انسانیم فانی
خداوندا تو میدانی ...منم ، در متن یک دردم
منم ، برگم ، ولی زردم
منم ، هستم ، ولی سردم
منم ، مُرده م ، منم مُرده م
منم ، یک بغض پر باران
منم ، غمهای بی سامان
منم ، هستم دراین زندان
منم ، زخمهای بی درمان
منم ، دارم تب و تابی
ز تنهائی ، ز بیتابی
منم ، رفته به گردابی
مرا باید که دریابی
منم ، یک آسمان دردم
منم ، دریا شود قبرم
منم ، دنیا شود جبرم
منم ، پایان شده صبرم
منم ، یک ذره گردم
منم ، خواهم کسی همدم
منم ، برخود ستم کردم
دلم خون میشود هردم
منم ، از عشق گویانم
منم ، دردست درمانم
منم ، آمد به لب جانم
خداوندا ! بمیرانم !
هر کی اومد پیش من
یه ذره جاتو نگرفت
هیچ ادعایی جای اون ناز و اداتو نگرفت
پیش هر نقاشی رفتم تو رو نقاشی کنه
روی هر بومی زدم
رنگ چشاتو نگرفت...
کاش میشد
راز چشمان تو را
یا نگاهت را میان آسمان
روی گلبرگ گل سرخی نوشت
تا همیشه قاب کرد راز چشمان تو را...
من دلم تنگ کسیست که به دلتنگی من می خندد
باور عشق برایش سخت است...
ای خدا باز به یاری نسیم سحری
می شود آیا باز دل به دل نازک من بربندد...
دوستت دارم...
هر روز به شوق دیدن تو چشمهایم را باز میکنم...
ولی...
ولی حیف که من را تنها گذاشتی و با او رفتی...
با کسی که نمیدانم اندازه من تو را دوست دارد یا نه!!!
آنقدر صدای خنده هایت بلند بود که صدای شکستن من را که بی صدا پشت سرت شکستم نشنیدی...
نشنیدی...
من شکستم... دلم شکست... تو رفتی... من ماندم... تنهای تنها... با یاد تو...
آن دویی که بیشتر دعوا میکنند،
بیشتر یکدیگر را دوست دارند!
چرا که بیشتر برای هم اهمیت دارند و مراقب هم هستند.
اگر این دعواها برای همیشه تمام شود،
یعنی مراقبتها تمام شده است.